- سه شنبه ۳۰ مهر ۹۸
- ۲۰:۴۷
دانلود رمان پاد ساعتگرد
در این مطلب از سایت نکس رمان ، رمان پاد ساعتگرد را آماده کردیم.برای دانلود رمان پاد ساعتگرد در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
نویسنده : سروناز روحی(سان داتر)
خلاصه رمان پاد ساعتگرد :
بتی معززی دستفروش یک مترو...
که به یک شرکت پر طمطراق مد و طراحی لباس ، راه پیدا میکند
دختر پرشوری که سعی دارد تا به رمز و راز برادران عجیب ملک آرا پی ببرد ... در این بین ، دل به کسی می بندد که خیال میکند شاهزاده ی سوار بر اسب اوست... اما اسب های دیروز تبدیل به پورشه_پانامرای_سورمه ای شدند... و بالاخره با گم شدن مادرش و ورودش به عمارت .......
پارت اول رمان پاد ساعتگرد :
بیسکوییت هایم را دو تا یکی توی دهانم بردم و اجازه دادم .همانطور سرد به حال خودش روی میز بماند شیدا خمیازه ای کشید و من با دهان پر بی توجه به خرده بیسکوییت هایی که به رو به شیدا گفتم :دور اینم خط بکش ، ! مقنعه ی سیاهم چسبیده بودند و انگشت سبابه ام را روی آگهی نشاندم و گفتم :این جا هم نزدیکه هم مترو . خورش خوبه شیدا بی حوصله در جواب اشتیاقم برای آنکه با مارکر نارنجی دور چیزی که تنها نالید :چشمهای کورتو باز کنی میبینی نوشته نیروی ، میگفتم خط بکشد ! مرد میخواد به زور بزاق خشک شده ام، بیسکوییت ها را فرو دادم و روزنامه را مقابل چند ثانیه به آگهی ها زل زدم که شیدا با بغضی که آماده ، چشمهایم نگه داشتم ! ی ترکیدن بود گفت :امروزم از دستمون رفت .هیچی به هیچی غمت . نباشه !پیدا میکنیم به خدا یه روزی این امید دونتو میسوزونم !که هی برای من نطق نکنی .تو این گرونی و تورم و دلار بیست تومنی کو کار؟ نیازمند به یک ، چشمم را روی کادرهای کوچک مربعی و مستطیلی میچرخاندم آقا ...آقا ...پرسنل مرد مجرب ...خانم با سابقه ی پنج سال کاری ...آقا ...آقا ! ...مدرس آقا ...فروشنده تمام وقت آقا به جان ، شیدا پوست لبش را می جوید ومن هم گرفتار این مرض مصری . ماهیچه ی لب پایین افتادم
برای خرید رمان روی لینک پرداخت زیر کلیک کنید.
بعد از پرداخت به صفحه دانلود هدایت خواهید شد.
قیمت 9000 تومان
- دانلود رمان عاشقانه
- ۷۸۵۲